آوا فرشته کوچولوی منآوا فرشته کوچولوی من، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

آوای زندگی

دمپایی کرمی

چند وقتی بود که آوا پا تو کفش من، ببخشید تو دمپایی روفرشیهای من می کرد تا اینکه یکی از همکارام که در جریان بود زحمت کشید یه جفت دمپایی واسه آوای من خرید. اول که دمپاییها رو دید کلی ذوق کرد ولی چون واسش بزرگ بود زیاد نمی تونست باهاش راه بره چند قدم میرفت یکیش درمی اومد بعد با اشاره به دمپایی میگفت هوم یعنی دراومد پام کن. اونو پاش کردم اون یکی دراومد دوباره گفت هوم گفتم چشم دوباره پاش کردم... و این داستان چند دقیقه ای ادامه داشت که من تقریبا داشتم از نشون دادن دمپاییها پشیمون میشدم که خوشبختانه دلشو زد و بی خیال ماجرا شد و اکنون دمپایی ها به گوشه ای افتاده اند...   ...
23 بهمن 1392

عکسهای یک ماهگی آوا کوچولو

فرشته کوچولو نمی دونی از اینکه کنارمونی چقدر خوشحالیم زندگی همه مونو تغییر دادی مامان بزرگا همش میگن نوه مونو بیار اینجا دلمون براش تنگ شده خلاصه سرت دعواست. با اینکه همه وقتمونو پر کردی و شبها نمی زاری بخوابیم ولی بازم شیرینه یه لبخند که می زنی انگار دنیارو بهمون دادن. یه مدت کوتاهم نمی بینمت دلم برات یه ذره می شه خیلی دوستت دارم عزیزم بوس ...
20 بهمن 1392

دندونای چهارم و پنجم آوا جونی

بعد از مدتی نگرانی که چرا دوندونای دخترم در نمی آید بالاخره آواجونی 2 تا دندون کوچولو درآورد. آخه دکترش مارو ترسونده بود که باید آزمایش بده چرا کم دندون درآورده؟؟! یه دونه پایین کنار 2 تا دندون وسطیها (14 بهمن) و یه دونه هم بالا (19 بهمن). حالا مثل بچه مدرسه ای ها شده که 2 تا دندون بالایشون می افته.  دقیقاً این شکلی ...
20 بهمن 1392

دست زدن ممنوع

دیشب داشتم پوشک آوا رو عوض می کردم یهو دستشو آورد به سمت پوشک. گفتم نه دست زدن ممنوع!  دیدم آوا انگشتشو آورد بالا به سمت چپ و راست تکون داد   اول فکر کردم اشتباه دیدم دوباره تکرار کردم دست زدن ممنوع! دیدم دوباره این کارو تکرار کرد.   نمی دونم کی این کارو انجام  دادم که خانم یاد گرفته. عجب دور و زمونه ای شده.   ...
20 بهمن 1392

تولد کفشدوزکی آوا کوچولو

همونطور که حدس می زدم آوا خانوم روز تولدش سنگ تموم گذاشتو حسابی نق زد و گریه کرد و ناآروم بود. البته می گن تو این سن همه بچه ها اینطورین. به هر حال خوشحالم که تولد یکسالگی خوبی برگزار شد. امیدوارم که یادگاری خوبی واسه دخترم بمونه و بدونه که مامان و بابا عاشقانه دوستش دارن.    کارت دعوت کفشدوزکی آوا   ساعت تولد آوا   کیک تولد کفشدوزکی آوا   میز عصرونه (الویه، پیراشکی گوشت، ژله و کرم کارامل و...)   گیفت تولد مهمونا   کادوهای تولد آوا: 3 تا...
8 بهمن 1392

آتلیه یک سالگی آوا

17 دی ماه یک روز قبل از تولد آوا، منو و بابایی با خاله عاطفه، آوا کوچولو رو بردیم آتلیه. از بین حدود 400 - 500 تا عکس فقط چند تا عکس پیدا کردیم که آوا نق نمی زد و گریه نمی کرد. ما و عکاس اینقدر شکلک درآوردیم و بالا پایین پریدیم تا آوا خانم یه عکس بدون گریه داشته باشه لبخند که بخوره تو ملاجمون. قیافه ما بعد از آتلیه          ...
6 بهمن 1392

تولد بابا علیرضا

دیشب تولد بابایی بود چون درگیر کارهای تولدت بودم یه تولد کوچولو واسه بابایی گرفتیم مامانی شام گذاشت منم یک کیک خوشگل گرفتم بردم مامانی و بابایی و دایی حجتم اومدن. با عمو ایمان هماهنگ کردم که وقتی بابایی نزدیک خونه شد خبر بده. تا بابایی از سر کار اومد و رسید دم در، زودی شمع های کیک و فشفشه ها رو روشن کردیم برقها رو خاموش کردیم و آهنگ تولد مبارک رو گذاشتیم و درو باز کردیم همه باهم جیغ زدیم گفتیم تولدت مبارک تا بابا اومد ذوق کنه و یه قر بده، دیدیم آوا خانم از ترس جیغ ما، از گریه ریسه  رفته و گوله گوله اشک میریزه. خلاصه اینم از تولد بابایییییییی. عکسارو به زودی می زارم درگیر کارای تولدتم عزیزمممممممممممم. ...
22 دی 1392

تولد یکسالگیت مبارک نفسم هوررررررررررررررررررررا

    همیشه به قداست چشمهای تو ایمان دارم چه کسی چشمهای تو را رنگ کرده است   چه وقت دیگر گیتی تواند چون تویی خلق کند؟ فرشته ای فقط در قالب یک انسان   تولدت مبارک همه زندگی مامان باورم نمیشه دختر  کوچولوی من یکساله شده. یکسال از اون روزهایی که انتظار اومدنتو با بابایی می کشیدیم گذشت. اصلاً نمی تونم روزهایی که تو نبودی رو تصور کنم.  خدایا به خاطر این هدیه زیبا شکر، دخترم آوا رو به تو می سپرم تا آخر دنیا مواظبش باش. عاشقتم..... قراره 26 ام یه تولد حسابی واست بگیرم به زودی عکسهای تولد یکسالیت رو  تو وبت میزارم نفسم.  ...
18 دی 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آوای زندگی می باشد